تبیین معرفتشناسی ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقد چالشهای رویکرد ریزوماتیک
|
مقاله 3، دوره 22، شماره 75، تابستان 1397، صفحه 203-226 اصل مقاله (481 K) |
نوع مقاله: مقاله پژوهشی |
نویسندگان |
سیدمهدی سجادی1 ؛ محسن فرمهینی فراهانی2 ؛ حمید هدایت 3 ؛ نجمه احمدآبادی آرانی4 |
1دکتری تخصصی فلسفه تعلیم و تربیت، استاد گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی دانشگاه تربیت مدرس |
2دکتری تخصصی فلسفه تعلیم و تربیت، دانشیار گروه علوم تربیتی دانشکده علوم انسانی دانشگاه شاهد |
3دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه شاهد(نویسنده مسئول)/ آدرس : تهران، بزرگراه خلیج فارس ( تهران - قم ) ، رو به روی حرم مطهر امام خمینی (ره) ، دانشگاه شاهد / نمابر: 02151215019/ Email: hahmadih67@gmail.com |
4دانشجوی دکتری فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه پیام نور |
چکیده |
هدف: هدف از نگارش این مقاله، بررسی «معرفتشناسی» در رویکرد ریزوماتیک ژیل دلوز و علامه طباطبایی و نقدهای وارد بر معرفتشناسی ریزوماتیک دلوز بر مبنای نظریات علامه طباطبایی بود. روش: از روش های تحلیل مفهومی و انتقادی برای پاسخ به سؤالات پژوهش استفاده شده است. یافتهها: مفاهیم اصلی معرفتشناختی ریزوماتیک ژیل دلوز شامل نفی بازنمایی دانش، صیرورت و شدن به جای بودن، تجربهگرایی استعلایی، کثرت بدون هیچگونه وحدت، شکگرایی و نسبیگرایی، رد اقتضائات پیشینی، رد تصویر جزمی اندیشه، نفی فرا روایت، عقلستیزی، جنبۀ تولیدی بودن معرفت و فاقد هر گونه وجه کشفی است. نظر به اینکه دیدگاه معرفتشناختی ژیل دلوز و مواضع رادیکال وی تا حدود زیادی اعتبار رویکرد درختی در معرفت را در هم شکست و منجر به چالش های جدّی شد، علامه طباطبایی در تقابل جدّی با اندیشمندان غرب و مواضع سکولاری و پساساختارگرایی آنان، در بنیان های معرفتشناختی خود بر مبناگروی، مطابقت با واقع به عنوان معیار صدق داعیههای دانشی، جهانشمولی معرفت فطری، عقل حجت باطنی خداوند و ابزار فهم و دریافت معارف بنیادین، انسان واجد معرفت های فطری، یقینی بودن معرفت و بداهت آن، متعیّن بودن حقیقت و. اشاره میکنند. نتیجهگیری: معرفتشناسی ژیل دلوز حکایت از ایدئولوژی ناسازوار و تقابل های صریح و جدّی با معرفتشناسی علامه طباطبایی دارد. |
کلیدواژه ها |
: رویکرد ریزوماتیک؛ معرفتشناسی اسلامی؛ ژیل دلوز؛ علامه طباطبایی؛ نقد |
http://ksiu.nahad.ir/article_537.html
درباره این سایت